loading...
وبلاگ تفریحی و سرگرمی میهن کمپ
Admin بازدید : 194 جمعه 05 اسفند 1390 نظرات (0)

همه جهان به ایشان خراج گزارند و ایشان خراج به کس نگزارند.» و گفت: «هر گاه که جاهن ویران شود، به پارس آبادانی باشد و اگر فارس ویران شود به همه عالم آبادان نشود.»

و پارس جای جمشید و خسروان و جهانداران است.(۲)

اصفهان، شهریست مبارک و هوای لطیف دارد. اهل وی زیرک باشند و در صناعت ها بر وی حسد کنند. و از هر صنعتی در وی طایفه ای است که به کیاست ایشان کس نباشد.(۳)

بقیه در ادامه

بخارا، جاییست فرخنده و در عالم نیکوتر از بخارا جایی نیست. اگر به بالای قلعه آن روند همه اطراف را درسبزی و خرمی می بیند، پنداری که آسمان چون گنبدی است بر فراز سفره سبز بخارا.

و اهل بخارا شجاع باشند، بی نفاق و پرهیزکار.

در آن ولایت دادگری باشد و ایشان ظلم را نپذیرند.(۴)

بغداد، شهریست بزرگ و مبارک. اهل وی زیرک ترین مردمان عالمند و کودکان ایشان از پیران دیگر سرزمین ها دانا ترند. و مردم بغداد در همه هنرها ماهرند.(۵)

بلاد پهلوانان، یعنی از سر حد آذربایجان تا آخر زمین پارس، سیستان و تا ماوراءالنهر.

و گویند که فغفور چین نامه نبشت به افریدون پادشاه ایران که «هزار پادشاه در لشکر من است و آفتاب از جانب من طلوع می کند و هزار بتخانه دارم.

و ولایت من معدن زر و سیم و لاژورد و جواهر است و مردمش پری صورتند و در همه ولایت من یکی زشت نباشد، همه سپیدرو و سیاه گیسو و فرشته پیکرند.

و از چین تا لب جیحون سرزمین من است».

افریدون جواب نبشت که «لاف بسیار زدی که یک شهر از پهلویان بهتر است از همه چین و ماچین.(۶)

و از همه عالم خراج به ایران سپارند. وهمه بندگان ما از اهل ختن(۷) و چین باشند و از ما پهلویان یک تن در چین بندگی نکند و معدن ها که گفتی، در ولایت من بهتر از آن باشد.

و اگر آفتاب از جانب تو بر آید برای تابیدن بر ماست و شما همان بهره از آن گیرید که دیگران گیرند.

و اگر تو کنار جهان پادشاهی کنی، میان جهان از آن ماست.

وبه بتخانه چه نازی؟ نریمان(۸) را می فرستم تا همه آن را به سرزمین ما باز آورد.» و نریمان به آن سو رفت و فغفور را به اسارت گرفت و به بلاد پهلوی آورد (۹)

توس، در حدود خراسان است. آنجا گور علی بن موسی بن الرضا علیه السلام است در باغی و توس را افتخار تمام است از این شخص که آنجاست و اگر به توس جز نظام الملک و فردوسی نبودی باز از این تن بر دیگر شهر های خراسان سر افرازی داشتی.

مردم این شهر متعبد و سخاوتمندند.(۱۰)

جندی شاپور، شهریست که شاپور ساسانی بنا کرد (۱۱)و به خوزستان است. گویند آنجا اول بیشه ای بود پر درخت.

شاپور از آنجا بگذشت و گفت: «خوب است اینجا شهر بسازیم.» کشاورزی که آنجا مشغول کار بود گفت: «اگر از من دبیری بر آید اینجا هم قابل شهر شدن است.»

شاپور معلمی را به وی داد تا از او سواد و دبیری بیاموزد. پس بفرمود تا بیشه ها و درخت ها بکندند.

و آن کشاورز پیر سواد آموخت و نزد شاپور آمد. شاپور او را مسئول بنای شهر کرد تا بر ساخت شهر نظارت کند.(۱۲)

گیلان، ولایتی است مبارک و پر نعمت. مردم وی عفیف ودیندار و با غیرت و متعبدند.

آنجا دژی کهن است(۱۳) که هر سال به وقتی خاص، در آن سکه ای می یابند به وزن ده درم و همیشه چنین است.(۱۴)

خراسان، و بدان که خراسان فرخنده است. و در آنجا شهر های عظیم است و اهل وی زیرکند وعلمایی بزرگ از آنجا پدید آمده اند، مردم آن به دانش ها برتر از دیگرانند.(۱۵)

خوارزم، ولایتی مبارک است و اهل وی پر وقار و متدین اند و آنجا سرما به حدی است که صورت بر بالش یخ می بندد، درختان عادی می شکفند و آدمی بر اسب نمی تواند نشستن از بسیاری لباس که پوشیده است. زبان خوارزم(۱۶) مشکل است و بیشتر کلمات ایشان حرف «ز» دارد. به آنجا همه میوه ها عمل آید مگر گردو.(۱۷)

خوزستان، ولایتی است پر نعمت، زمینی دارد صاف با جوی های فراوان و آب در آنجا یخ نمی بندد.

و کالای آنجا شکر و قند و ترنج(۱۸) و لیمو و پنج انگشت (۱۹) و جامه های نیکو و دیبا های فاخر و حریر و ابریشم بسیار است.

و خطه ای است آبادان با شهرهای بسیار و روستاهای بسیار و مردم آن دیندارند و مایل به عبادات (۲۰)

دامغان، شهریست در نزدیکی طبرستان و آنجا همیشه باد آید به روز و شب. و آنجا آبی است که از غاری بیرون می آید و آن را خسرو به صدو بیست قسمت کرد که هر قسمت به دهی می رود.

رام هرمز، شهری است نیکو در خوزستان. مانی زندیق را آنجا کشتند و بیاویختند.(۲۱)

ری، شهری است معظم. نعمت ها از آنجا آید نیکو، از جمله پنبه و سنجد رازی، انار تهرانی(۲۲) و انگور و طبق های شمشاد. آنجا را دروازه ای است به نام «ارمانشاه».

به ری با آنکه نعمت فراوان است اما گران باشد.(۲۳)

و اهل وی مخالفت یکدیگر کنند از بهر دین. شهریست اسلامی و هیکلی نیکو دارد و پر معانی. اهل وی به سخاوت منسوبند و به رادمهری شهره. زبان و سخن ایشان راست و پسندیده است.

دوستار پیغامبر و خاندان پیغامبر باشند و نیکو اعتقاد.(۲۴)

سمرقند، شهری بزرگ است و مردم وی شجاع و دوستدارعلم و جنگاور مجاهد و فقیه طبع. و در میان شهر بستان ها و آسیاها و مزرعه های بسیار است. و مأمون از شخصی پرسید از چگونگی سمرقند. گفت: «سمرقند مانند هاله، گرد ماه است و رود آن مانند کهکشان آسمان و کشتزار های آن مانند ستارگان.»

و سعد ناحیه ای از سمرقند است با بستان ها و آب های نیکو.(۲۵)

سیستان، اقلیمی بزرگ و مبارک و پر نعمت. و حدود آن از خراسان است تا بیابان کرمان [=لوت]و تا بامیان. شهرهای نیکو دارد چون غور و اسفزار و بست و زرنج.

و در همه ولایت سیستان فقط یک کوه است بر در شهر زابل و آن را بنه(۲۶) نامند.

و گویند زمانی ماری از آسمان بیرون افتاد و بر آن کوه فرود آمد. و هنوز آن مار زنده است. دو بال دارد سرخ و سبز.(۲۷)

شیز، شهری است میان مراغه و زنجان در میان کوه. و آنجا معدن زر و سرب و زرنیخ و جیوه است ولیکن هیزم در آنجا کمیاب است.

دژی بر گرد آن است بر دریاچه ای کوچک و آتشخانه ای بزرگ.(۲۸)

وتخت کیخسرو آنجا بود. و آن تختی بود برنجین که با دو آن را می کشیدند. و نیز جام گیتی نمای آنجا بود. تا روزگار گبران سر آمد و اسلام ظاهر شد. گبران بترسیدند از غارت آن به دست مسلمانان. آن را در دریاچه انداختند و دیگر کسی آن را ندید.(۲۹)

طبرستان (۳۰)، سرزمینی است استوار و پر نعمت. حدود آن از بلاد ارّان است تا جرجان و ازدریای خزر تا طالقان. طبرستان هم دشت دارد، هم کوه و هم بیشه و هم دریا. و در جرجان دیواری کشیده است از کوه تا به دریا. از اهل طبرستان کسی نتواند به جرجان آید مگر از درب آن دیوار و این دیوار را انوشه روان عادل ساخته است.(۳۱)

فارس اقلیمی است مبارک و فرخنده و آباد. اهل آن فرزندان پادشاهانند. نخستین پادشاه فارس، اردشیر ابن بابک ابن ساسان بود. و بزرگ ترین قلعه های فارس به استخر است.

و بدان که جهانداران، جمله از فارس برخاستند.(۳۲)

قزوین، شهریست قدیمی که شاپور بنا کرد. در ستایش اهل قزوین همین بس که در برابر بد دینان نشسته اند و ایشان را سرکوب می کنند و بر اهل اسلام منت دارند که شّر ایشان از دیگران دفع می کنند. و هر جا که مسلمانی باشد واجب است که اهل قزوین را یاری رسانند و دعا کنند، به همراه تمام مرزداران. اهل قزوین پر شمارند و در عالم شهری نباشد که در آن گروهی از قزوین نباشد. کالای ایشان انگور و میوه ها و لباس ها نیکو است.(۳۳)

قم، شهریست نیکو، آنرا زهرا خوانند و شیعیان در آنجا بسیارند. آبی که در این شهر است برای بیماری های سخت مفید است و گویند عیسی با گلی که با آب قم آمیخته بود مرغی ساخت و آن مرغ به جنبش آمد. و هوایی درست دارد. ایشان در دوستی علی علیه السلام و یاران او زیاده روی کنند که کاری پسندیده است.(۳۴)

کرمان، ولایتی است بزرگ و مبارک و اهل وی دیندار و در آن شهر های بزرگ است چون جیرفت وسیرجان. حد کرمان تا بحر فارس است و مکران و تا بیابان خراسان. کالای آن رازیانه و خرما و زیره و ارزن و کوزه و چرم و پرده و کرباس است.(۳۵)

کنگ ور،(۳۶) بناهای عجیب دارد از سنگ های بر هم نهاده.(۳۷) وزن هر سنگی از آن در وصف نیاید. تنها آفریدگار داند که آن را چگونه ساخته اند و با چه نیرویی آن را برپا کرده اند. و آن را مگر به دیده (۳۸) ببینند تا باور کنند. و در این شهر چشمه ای است و در آن چشمه ماهیانی سیاه با حلقه ای در گوش و عمرهای دراز. و شگفت اینجاست که ماهی را نتوان بیرون نگاهداشت تا حلقه در گوش کنند و در آب نیز حلقه در گوش آنها توان کرد.(۳۹)

کیش شهریست بر جزیره ای در آب بر بالای کوهی که پهنای وی چهار فرسنگ است. آنجا نه زراعت بُوَد و نه گیاه. از شهر شیلاف غذاها به آنجا آورند و به آن زندگانی کنند و وطن را به دیگری نسپارند و ترک نکنند.(۴۰)

نهاوند، شهریست در قُهستان (۴۱) پر نعمت و با میوه های نیکو. در آنجا از انگور و غیره دوشاب (۴۲) گیرند. و همه دوشاب ها اندکی بدبوی باشند مگر دوشاب نهاوند که دل سود دارد زیرا که انگور ایشان نوعی از کشمش بُود. آب نهاوند گواراست. و از آنجا آرند چوگان و روغن و نبات و میوه های مرغوب و دوشاب.(۴۳)

نیشابور، شهری است که آن را ایران شهر خوانند و کُهن دژی دارد. در خراسان از این شهر بزرگ تر نیست و معدن فیروزه در آنجاست. و این شهر به سال ۵۵۵ به دست غز(۴۴) ویران شد.(۴۵)

همدان، خطه ای مبارک است و قطب قهستان. بسیار پر نعمت است با آبی خوش و هوایی پاک. از ظلم ستمگران ویران شد. و در قدیم قلعه ابیض [=دژ سپید] در اینجا بود. و گویند آنجا بنایی بود به نام ایوان سوری و من شالوده دیوار آن را دیدم. مدت پنج سال از سنگ های مربع شکل آن می کشیدند و می بردند و این دلیل است بر بزرگی همت سازندگان آن بنا.

و گویند در این ولایت برف می آمد و پیرامون این قلعه بیشتر بود و سر درخت های بلند اطراف قلعه به هنگام برف چون خلال دندان به نظر می رسید. پس طلسمی ساختند به صورت شیری سنگی و هنوز آن شیر بر دروازه باب الاسد باقیست.(۴۶)

و همدان هرگز از پادشاهان خالی نبوده است مگر به زمستان ها. و پدر مرا صد سال عمر بود و او می گفت: «هرگز به هیچ تابستانی اینجا را خالی از پادشاهان ندیدم» از خوشی و خنکی آب و هوای این شهر. در کتب تاریخ دیده ام که همدان و اصفهان همزادند.(۴۷)

از بلاد معروف یاد کردیم که در آن شگفتی ای بود یا حکمتی تا خوانند بداند این اقالیم و بلاد به پیشینیان نماند و به آیندگان نیز. و عاقبت زندگانی مرگ است و آخر همه آبادانی ها و ویرانی است.(۴۸)

 

پی‌نوشت‌ها:

 

 

1ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۸۷٫

۲ــ همان، ص ۸۸٫

۳ــ همان، ص ۸۹٫

۴ــ همان، ۹۰٫

۵ــ همان، ص ۹۱٫

۶ــ ماچین به معنای ماوراء چین است و در قدیم به شبه جزیره کره و ژاپن اطلاق شده است.

۷ــ ختن اکنون استان سین کیانگ چین است.

۸ــ جدّ یا نیای رستم و پدر سام.

۹ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۹۲٫

۱۰ــ همان، صص ۹۲و ۹۳٫

۱۱ــ منظور شاپور یکم ساسانی است که در سال های ۲۴۱ــ ۲۷۱ م. سلطنت کرد و گروهی از دانشمندان به ویژه پزشکان، را در جندی شاپور گردآوری کرد تا مرکز علمی بزرگی بنیان نهند. جندی شاپور بزرگ ترین مرکز پزشکی دنیای قدیم بود.

۱۲ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۹۳٫

۱۳ــ به احتمال زیاد منظور قلعه رودخان است که در غرب فومن و در کوه های طالش قرار دارد.

۱۴ــ همان، ص ۹۴٫

۱۵ــ همان، ص ۹۵٫

۱۶ــ شاخه ای از زبان فارسی است. مثلاً نوروز را «ناو روزی» می گویند که از این نظر تا حدی به دیگر لهجه های ایرانی مانند کردی شبیه است. ابوریحان بیرونی از اهالی خوارزم بود.

۱۷ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۹۶٫

۱۸ــ میوه ای از خانواده مرکبات که بادرنگ یا بالنگ نیز نام دارد و پوست زرد رنگ دارد. از پوست آن، مربای بالنگ درست می کند.

۱۹ــ نوعی گیاه که به آن فلفل خشکی نیز گفته می شود.

۲۰ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۹۷٫

۲۱ــ همان.

۲۲ــ احتمالاً این قدیمی ترین سندی است که در آن از تهران نام برده شده است و از آنجا که طوسی این کتاب را در سال های ۵۵۶ــ۵۷۳ هـ.ق(۱۱۶۰ــ۱۱۷۷ م.) نوشته است می توان بنای تهران را دست کم به حدود ۸۴۰ سال پیش نسبت داد. قدمت تهران، به یقین بیش از این است و شاید به هزار سال نیز برسد.

۲۳ــ گویا گرانی امروزین تهران سابقه ای دیرینه دارد!

۲۴ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۹۸٫

۲۵ــ همان، ص ۱۰۰٫

۲۶ــ همان است که اکنون کوه خواجه می خوانند و از دیرباز جایگاه آتشکده ای باستانی و مهم بوده است. جنس این کوه از سنگ های بازالت سیاه رنگ آتشفشانی است.

۲۷ــ دانشنامه شگفتی جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۰٫

۲۸ــ منظور تخت سلیمان در میان تکاب و مراغه است که آتشکده آن در ادبیات زرتشتیان جایگاهی والا دارد.

۲۹ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۱٫

۳۰ــ مازندران.

۳۱ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۱٫

۳۲ــ همان، صص ۱۰۱ و ۱۰۲٫

۳۳ــ همان، ص ۱۰۳٫

۳۴ــ همان، ص ۱۰۳ و ۱۰۴٫

۳۵ــ همان، ص ۱۰۵٫

۳۶ــ کنگاور.

۳۷ــ مقصود بنای معبد آناهیتا در کنگاور است.

۳۸ــ چشم.

۳۹ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۵ و ۱۰۶٫

۴۰ــ همان، ص ۱۰۶٫

۴۱ــ کوهستان، یعنی کوه های زاگرس.

۴۲ــ نوعی شربت.

۴۳ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۷٫

۴۴ــ گروهی از ترکان مغولستان.

۴۵ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۷ و ۱۰۸٫

۴۶ــ مقصود شیرسنگی معروف همدان است که احتمالاً از یادگارهای سلسله پادشاهان ماد است.

۴۷ــ دانشنامه شگفتی های جهان (بازنویسی عجایب المخلوقات)، ص ۱۰۸ و ۱۰۹٫

۴۸ــ همان، ص ۱۰۹٫

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
هر روز با بهترین مطالب تفریحی و سرگرمی در خدمت بازدید کنندگان گرامی هستیم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 175
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 123
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 354
  • باردید دیروز : 203
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 557
  • بازدید ماه : 557
  • بازدید سال : 37,821
  • بازدید کلی : 147,547